دانلود جزوه | دانلود جزوه
جزوه تربیت بدون فریاد هال ادوارد رانکل مترجم اکرم کرمی با فرمت WORD
بخشی از متن فایل
اينجا يك معما جلوي ما قرار داره….ما ميدونيم كه والدين بيشترين نفوذ رو روي زندگي فرزندان دارند..از طرف ديگه ميدونيم كه والدين نميتونند مسئوليت تمام انتخابها و تصميم هاي فرزندشون رو به عهده بگيرند….در ضمن كودكان هم نميتونند والدين رو هميشه مسئول تصميم گيري هاي خود بدونند مگر آنكه فرديتي رو كه در آرزوي اون هستند فدا كنند…………ما با اين معما رو رو هستيم كه والدين كودكان رو شكل ميدهند يا كودكان خود را شكل ميدهند………هر دو عبارت صحيح است…..پاسخ اين معما اين جمله است كه قبلا هم بهش اشاره كرديم….ما به جاي فرزندانمون مسئول نيستيم ،ما نسبت به اونها مسئوليم…….
وقتي شما به جاي فرزندتون مسئوليد تمام زندگي شما حول محور او ميچرخه و اين يعني شما هر كاري مكنيد كه نتيجه دلخواه شما در مورد تربيت فرزندتون حاصل بشه….اين روش در تربيت بدون فرياد جوابگو نيست..اين روش در تربتي به كار ميايد كه نگراني ها رو جهت مي ده و به روابط آسيب ميزنه………..ولي مظور ما اين هم نيست كه چشم و گوش خود رو نسبت به آينده اي كه اميدواريد براي فرزندتو بسازيد ،ببنديد….نه شما مسئوليد تا اونچه رو ميتونيد براي موفقيت او انجام بديد…………پس بهتره به اهدافي كه براي بچه تون در نظر داريد نگاه دقيقتري بندازيدو
با در نظر داشتن پايان شروع كنيد………..
شروع كنيد و شخصيتي رو كه آرزو داريد فرزندانتون داشته باشند و همينطور نوع ارتباطي كه دوست داريد با هركدومشون داشته باشيد رو تصور كنيد….به مكاني خلوت بريد..كوچكترين فرزندتون رو در 25 سالگي تصور كنيد و سوالاتي مثل اين ها رو براي خودتون جواب بديد:
.. آيا فرزندانتون ازدواج كردند؟….ازدواجشون رو چگونه ارزيابي ميكنيد؟…بچه دارند؟….چه جور والديني هستند؟…مدرك دانشگاهي دارند؟..شغلشون چيه؟….درامدشون چقدره؟
.. درون مايه شخصيتي شون چيست؟…..اطرافيانشون در موردشون چه ميگويند؟….چقدر متكي به خود هستند؟….چقدر مسئوليتهاي كارهاي خود رو به عهده ميگيرند؟….از لحاظ جسمي فعالند؟….مواظب سلامتي خود هستند؟…در كنار ديگران چطور رفتار ميكنند؟…تنهايي خود رو چگونه ميگذرانند؟…عقايد معنوي اونها چيست؟
.. خودتون ايا متاهل هستيد؟…ازدواجتون رو چطور ارزيابي ميكنيد؟….سلامت جسميتون در چه وضعيتي هست؟..كجا زندگي ميكنيد؟…هنوز كار ميكنيد؟….روز هاتون رو چطور ميگذرانيد؟…از نظر رشد فكري و پختگي چقدر پيشرفت كرده ايد؟
.. چند وقت يكبار فرزندانتون رو ميبينيد؟….چه نوع رابطه اي داريد؟….چقدر به هم احترام ميگذاريد؟…هنوز از نظر مالي اونها رو حمايت ميكنيد؟….هنوز يكي از اونها با شما زندگي ميكنه يا شما با يكي از اونها زندگي ميكنيد؟…خود را به عنوان مادر بزرگ يا پدربزرگ چگونه ارزيابي ميكنيد؟
شما تمام آرزوهاي جدي خودتون رو تصور كرديد….هر چه امروز بيشتر به اين آرزوها فكر كنيم ،بيشتر به سمت اعمالي كشيده ميشيم كه در آينده آن نتايج رو به بار مياورند…..اين به معني “شروع كار با در نظر داشتن پايان” است..
هدف تربتي همه ما به وجود آوردن بزرگسالي ديگه است….تكليف فرزندان ما هم اينه كه سرانجام روزي جاي ما رو بگيرند…..وظبفه ما است كه هم فرزندانمون رو براي اين كار آموزش بديم و هم به موازاتي كه آنها در اين كار استاد ميشوند ،از سر راهشون كنار بريم.
نتايج نهايي رو رها كنيم…………..
وقتي صحبت از تربيت ميشه،هرگز نميتونيم پيامد غايي ايده آل خودمون رو تضمين كنيم….در واقع هر چه شما بر تحقق اهدافي كه براي فرزندتون در نظر گرفتيد بيشتر تمركز كنيد،احتمال كمتري وجود داره كه فرزندتون از صميم قلب اون هدف رو انتخاب كنه….هر چه اين كار بيشتر به شكل هدف براي شما دربياد،او فرصت كمتري پيدا ميكنه تا هدف خود رو كشف كنه.
ما بايد به فرزندانمون بياموزيم كه در نهايت فقط مسئول رفتار و اعمال خود باشند نه هيچ كس ديگه…..هدف غايي تربيت اينه كه فرزند خود را در مسير بزرگسالي بيندازيم طوري كه به صورت فريد خودگردان،مصمم و مسئول بار آيد.
فرد خودگردان يعني فردي كه ….ميدونه در زندگي چه ميخواهد و براي رسيدن به اون تلاش ميكنه…..كسي كه با ديگران مشورت ميكنه ولي در نهايت خودش تصميم ميگيره…صداقت و يكپارچگي در شخصيتش نمايان است يعني عقايد و اميال و گفته ها و رفتارش با هم همخواني دارد…ديگران رو مسئول مشكلاتش نميدونه…از خودش مراقبت ميكنه تا براي ديگران مفيد باشه بي انكه نياز باشه بقيه ازش مراقبت كنند.
اگر ميخواهيد فرزندتون به صورت فردي خودگردان بار بياد،بايد اين حقيقت رو بپذيريد كه اين شما نيستيد كه ميتونيد اين كار رو انجام بديد..در واقع هرچه بيشتر سعي كنيد كه شخصي خودگردان از او بسازيد ،احتمال اينكه چنين بشه كمتر است.
اگر بخواهيم فرزنداني خودگردان تربيت كنيم ابتدا خود بايد خودگردان بشويم به ويژه در ارتباط با فرزندانمون….اين هدف مستلزم ايجاد فضا و حريمي است كه اونها بتوانند خود تصميم بگيرند و ما بتوانيم نگراني خود را درباره تصميم اونها كنترل كنيم….اين يعني اصول زندگي رو به فرزندان بياموزيم و بعد اونها رو آزاد بگذاريم كه خود تصميم بگيرند كه اين اصول رو به كار ببندند يا با اونها مخالفت كنند و با عواقب اون رو به رو بشوند…..اين يعني اصل “عمل كردن با در نظر داشتن هدف غايي” و “رها كردن نتايج پاياني”………