جزوه مسئولیت و سازندگی علی صفایی حائری

جزوه مسئولیت و سازندگی علی صفایی حائری
تاریخ انتشار
25 جولای 2022
تومان 7,500
جزوه مسئولیت و سازندگی علی صفایی حائری با فرمت ورد و پی دی اف

بخشی از متن فایل

  • جاودانگی بودن عمل نگاه کند. چه خواهد شد؟
  • در روح و جسم همه کائنات اثر خواهد کرد. و باعث رشد خود و همه کائنات خواهد شد.ایا این مادر خسته خواهد شد؟
  • نیت که فرق کرد و امتدادی به امتداد ابد به خود گرفت گفتار کردار فرق خواهد کرد و نوع پخت لذت غذا لذت مصرف کننده انرژی که غذا به فرزند میدهد به مادر میدهد به اداره میدهد هم فرق خواهد کرد
  • یعنی یک مادر در آشپزخانه خود دارد همه کائنات را یاری میدهد تا مسیر کمال را طی کنند همه کائنات را دارد تربیت میکند
  • جهت و رویکرد و نیت اینقدر مهم است رفقا. پس اگر میخواهیم مربی سازنده ای باشیم باید بدانیم…
  • باید بدانیم من با فرد با مدرسه با محیط خانه و برای یک شب دیشب و چند ماه تربیت نمیکنم بلکه….
  • من همه کائنات را به وسعت همه زمانها و مکانها دارم تربیت میکنم
  • اگر فحشا زیاد شد آب کم شد جنگ زیاد شد فرق پسر با دختر معلوم نشد وقتی دیدیم همه گرفتار و محسور نفس شدیم باید بدانیم من خودم بیشتر از همه میلنگم

س: خوب چه طور می توانیم  رویکرد و ذهنیت و زاویه دید را عمق بخشید و اینگونه اثر گذار بود؟

  • باید متصف به نگاه خدا به کائنات شویم. خداوندی که رب است یعنی مربی عالمین است
  • مشکل عمده ما این است که هر كس افراد تحت اختيارش را براى محيطى كه در نظر دارد، تربيت مى‏كند. من فرزندم را براى خانه ‏ام، استاد شاگردش را براى جامعه ‏ى محدودش و يك دانشمند، انسان را حداكثر براى اين زمين و براى هفتاد سال زندگى، تربيت مى‏كند و بر طبق شرايط موجود، بارور و شكوفايش مى‏سازد. ولى انسان فرزند خانه و جامعه و حتى دنياى محدود و سرزمين خاكى نيست.
  • انسان سرمايه‏هاى زيادترى دارد. انسان فرزند تمام هستى است و تا بى‏نهايت راه در پيش دارد. لذا بايد طورى تربيت شود كه در تمام اين عوالم و در تمام اين مسير بتواند چه بكند و چگونه بماند و چگونه برود.

جواب صحيح اين سؤال در گرو طرح صحيح اين سؤال است. در گرو اين است كه ما به هستى و به انسان از چه ديدى نگاه مى‏كنيم و او را چگونه مى‏شناسيم. وقتى كه انسان يك دهان و يك تن باشد، ناچار بايد طورى تربيتش كرد كه آبخور و آخورش را بدست بياورد و نيازهايش را مرتفع كند و در صورت اصطكاك و برخورد منافع، قدرت از ميدان به در كردن حريف را داشته باشد.

وقتى كه انسان فرزند خاك باشد بايد طورى تربيت شود كه با قانون‏هاى حاكم بر اين خاك و بر اين سرزمين درگير نشود و بايد طورى تربيت شود كه طرز بهره‏بردارى را بشناسد.

وقتى كه انسان محدود به هفتاد هشتاد سال شد، ناچار جورى تربيت مى‏شود كه استعداد و سرمايه‏هايش در اين هفتاد سال كارگشا باشند.

دست و پا و دندان و سر و صورت و فكر و عقل او براى هفتاد سال زندگى، بيمه شوند و براى هفتاد سال مورد بهره‏بردارى قرار گيرند و ناچار با قانون‏هايى زندگى مى‏كند كه در اين هفتاد سال تجربه شده‏اند و بدست آمده‏اند و براى مسائلى مى‏كوشد كه در اين هفتاد سال آمد و شد دارند.

اما در آن‏جا كه ما هستى را با وسعتى شناختيم كه تا بى‏نهايت راه دارد و انسان را به عظمتى شناختيم كه اين هستى را زير پا دارد، ناچار انسان به گونه‏اى تربيت مى‏شود كه با قانون‏هاى حاكم بر اين عوالم درگير نشود و به گونه‏اى تربيت مى‏شود كه استعداد و سرمايه‏هايش در تمام اين عوالم كارگشا باشند و با قانون‏هايى دمخور مى‏شود كه در تمام اين عوالم تجربه‏ شده‏اند و شناخته شده‏اند و وضع شده‏اند و براى مسائلى مى‏كوشد كه در اين بى‏نهايت فرصت، آمد و شد دارند. و ناچار مربى اين انسان عظيم، در اين پهناى هستى و اين وسعت گسترده، وجودى مى‏تواند باشد عظيم‏تر و وسيع‏تر. وجودى محيط و آگاه و در عين حال مهربان و دلسوز.

وجودى آگاه از ما و استعدادهاى بى‏نهايت ما و آگاه از هستى و قانون‏هاى بى‏شمار آن. وجودى مهربان و دلسوز براى رشد ما و كمال ما و سعادت و بهزيستى ما.

و چه وجودى آگاه‏تر از خداوند هستى و انسان، كه انسان را آفريد و هستى را براى انسان آفريد.

و چه وجودى آگاه‏تر از خداوند هستى و انسان، كه انسان را آفريد و هستى را براى انسان آفريد.

و چه وجودى مهربان‏تر از او كه مهربانى‏ها را پديد آورد و محبت‏ها را در دل‏ها ريخت و غريزه‏ى حب بقا و حب نفس را در درون ما گذاشت و ما را با خود مهربان كرد.

راستى كه او از من به من نزديك‏تر است كه مرا با من او آشتى داد و او آشنا كرد و مرا با خودم او مهربان كرد و غريزه‏ى حب نفس را در من شعله‏ور ساخت.

پس بايد بگوييم انسانِ خانه را پدر مى‏تواند تربيت كند و انسانِ جامعه را استاد و انسانِ زمين را و اين دنيا را دانشمند. اما انسانِ تمام هستى و انسانِ رهرو تا آن سوى عوالم را چه كسى جز آفريدگار هستى و انسان؟

مربى انسان جز آفريدگار انسان نيست. ربّ اوست و مربى اوست. و ديگران بايد درس تربيت را از او بگيرند و راه تربيت را بياموزند. اوست كه به تمام هستى و به تمام قانون‏ها آشنا است. اما ما قانون‏هايى را مى‏شناسيم كه آن‏ها را تجربه كرده‏ايم و شناخته‏ايم. و هنوز عوالمى هست كه ما نه شناخته‏ايم و نه تجربه كرده‏ايم. ما مى‏دانيم در اين عالم چه عواملى بر چشم اثر مى‏گذارند و چه قانون‏هايى بايد براى چشم مراعات شود…..

ادامه مطلب